بسم الله الرحمن الرحیم
علمای کرام، منسوبین لوی څارنوالی، حضار مجلس، جناب حلیمی صاحب، جناب قتالی صاحب، جناب کشاف صاحب، جناب لوی څارنوال صاحب، اولتر از همه، تحفهء پیشوای بشریت را خدمت شما تقدیم می کنم، السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!
اغاز از تشکری، اول از ابتکار لوی څارنوال صاحب و زحمات متداوم تان درمبارزه با فساد ابراز امتنان میکنم. وقتی که وزیر این مملکت محکمه علنی می شود، وقتی که جنرال سه ستاره این مملکت به زندان میرود، وقتی که هیچ کس خود را فوق قانون دانسته نتواند، آن روز، روز خوشی ما است و از شما در مبارزهء قاطعانه تان برضد فساد، ابراز امتنان میکنم.
دوم از علمای کرام هم از خاطر همآهنگی شان و هم از خاطر همخوانی شان، ابراز امتنان میکنم. چون بدون همآهنگی و نقش فعال منبر، فساد محو شده نمیتواند. این وضاحت داشته باشد که هیچ تلویزیون، هیچ رادیو و هیچ کتاب، جای منبر را گرفته نمیتواند. کدام نهاد دیگر است که هر هفته تمام مملکت و تمام جهان اسلام را باهم جمع میکند و اگر پنج الی چهار بار در روز برای اکثر مردم جای بحث، جای مباحثه، جای تصمیمگیری و جای قضاوت است.
دوم، همخوانی چون این مملکت (نام رسمی اش تنها افغانستان نیست) زمونږ نوم اسلامي جمهوریت د افغانستان دی او اساسي قانون مو واضح دی، عرف مو واضح دی. مسلمان یوو او تر ابد پورې به انشاءالله و تعالی مسلمان اوسو. نو زمونږ ټول قوانین، زمونږ ټول اصول او خاصتا اساسي قانون د اسلام مبین دین باندې تړلی او ځکه بې له علمای کرام نه دا لوی هدف نه ترسره کېږی.
ما با یک حلقۀ خبیثه و یک حلقه نجیبه بر اساس فرمایشات دین مبین اسلام مواجه هستیم. حلقۀ خبیثه چیست؟ فساد، فتنه و فاجعه.
فساد به صورت وسیع تشریح شد، اما فساد موجب فتنه میشود و مبحث فتنه را تنها علمای کرام میدانند. چون فتنه است که نظام را از بین میبرد و این را مردم فراموش نکنند که در دین مبین اسلام، بدون نظام، معاملات صورت گرفته نمیتواند. کدام نظام فکری دیگر است که در آن، ازدواج بدون یک حکومت مشروع جایز بوده میتواند. تنها در نظام دین مبین اسلام است، چون نظام دین مبین اسلام به حیث یک نظام به وجود آمد و دوصد سال را نگرفت که از دین به دولت بدل شد. دولت از روز اول اسلامی بود، اساسش به حیث یک نظام اسلامی گذاشته شد. از این جهت، فساد را جناب کشاف صاحب ذکر کردند، فتنه هم به همین اندازه مهم است.
دا نور کلمات وارداتيکلمات چې مونږ راوړو، ولس ورباندې نه پوهېږي. جناب صالحي صاحب و همه علمای کرام میدانند. فتنه در فرهنگ اسلامی جای خاص دارد و فتنه موجب فاجعه میشود و اگر مثال دیگر کار دارید، چهل سال تاریخ گذشته افغانستان را بیبینید. همدا وه که نه؟ فساد راغی، فساد پسې فتنه راغله، فتنې پسې فاجعه راغله او که فساد نه وای د جهاد لوی برکت به دا رقم ضایع کېده، فاجعه باندې به بدلېده. حماسه د جهاد، له بدې مرغې نه فاجعه ورپسې راغلل. ولې؟ ځکه چې فکر نه و ټول شوی. از حماسهء جهاد ما کرده، حماسه بزرگتر در قرن بیست وجود دارد؟ اجماع کامل ملت وجود داشت، تمام اقشار و تمام مردم افغانستان در یک صف واحد قرار داشتند، اما دستآورد عظیم را که توقع داشتیم، بدبختانه یک فاجعه را به جای آن آورد.
این ضرور است، چون قدم دوم حلقه نجیبه است که به صورت اساسی فکر کنیم و آن حلقه چیست؟ عدالت، قانونیت و حاکمیت با ثبات که از قانون سرچشمه میگیرد. منشأ چیست؟ سیرت حضرت محمد “ص” رفتار و عمل خلفای راشدین است. از همین تالار در روز حلفام، تنها چیزی که من گفتم که نقشه راه من حلف حضرت ابوبکر صدیق “رض” است. زور حضرت عمر و حضرت علی را نداشتم، چون شرایطی را که ما به میراث گرفته بودیم، به مراتب سختتر از این بود که آدم در عین حال عمری و علوی باشد، اما امید است که در سال ۱۴۰۰مین سال که هدف ماست، عدالت اسلامی را بتوانیم تامین کنیم و در آن روز، باز بتوانیم بگویم که معیارهای سختتر را پیش میبریم و معیارهای سختتر را بالای خود تطبیق میکنیم.
در یک جامعه اسلامی اولین و اساسیترین وظیفه و مکلفیت دولت، اقامهء عدل است. حکومتداری در افغانستان از شمشیر، از آواز تفنگ و از ماشیندار بیرون نشده، بلکه اساسش عدالت است. دولت اسلامی افغانستان این وظیفه را به نهادهای عدلی و قضایی سپرده است و این نهادها مامور و مکلف به اجرای قانون و عدالت هستند و وظیفه دارند تا قانون را بر هر فرد و هر مقام دولتی تطبیق کنند.
من ضمن رعایت استقلالیت نهادهای عدلی و قضایی، به تمام ارگان های دولتی هدایت می دهم که از فیصله ها، تصامیم و اقدامات این نهاد ها به خاطر تطبیق عدالت و اجرای قانون، اطاعت و حمایت کنند. از رهبران معنوی، اجتماعی و سیاسی نیز همین انتظار را دارم. خط عدالت واضح است، خط خداوند “ج” است، خط پیغمیر “ص” است، خط خلفای راشدین است، خط امامان بزرگ ما و شما است. خط یک هزار و سیصد و نود هفت سال مبارزه علمای کرام ما که میراث انبیای ماست. درینجا شک و تردید باید وجود نداشته باشد.
هر فرد و هر مقام به شمول خودم، در مقام رئیسجمهور در برابر عدالت و قانون و به خصوص در برابر حقُالعبد، مسئول و پاسخگو باید باشد. این پیام واضح یک دولت مسئول و پاسخگوست در برابر مردم.
اساسات دین مبین اسلام را کل مردم درک می کنند، حقُالعبد را هیچ منبع بخشیده نمیتواند، جز موافقه خود مردم. در قسمت حقالله قوانین واضح است، لوی څارنوالی، محاکم، پیشنهاد کرده میتوانند و جناب لوی څارنوالی صاحب شما شاهد هستید که من یکبار کسی را نه بخشیده ام، جز از طریق پروسۀ عدلی وقضایی و شما بررسی می کنید، من تنها تائید و امضا می کنم.
چند روز قبل یک نفر نزد من آمد، گفت رئیس جمهور هستی، بندی را بخشیده میتوانی. من گفتم برادر گل! بسیار اشتباه کلان کردی، من حق بخشیدن را به حیث بخشیدن ندارم، پروسۀ عدلی و قضایی باید تطبیق شود، چون در غیر آن حاکمیت قانون زیر پا گذاشته می شود.
در قسمت حقُالعبد باید وضاحت کامل داشته باشیم، هیچ کس حقُالعبد را بخشیده نمیتواند، وضاحت کامل باید باشد که به این اساس، جامعۀ اسلامی مان، یک تهداب عظیم دارد که به پیش میرود.
در این بخش، قسمی که هم در قطعنامه آمده و هم جناب کشاف صاحب صحبت کردند، واضح د یوې محدودې ډلې لپاره د دېرش میلونه انسانانو شهرت په ځکمه لوېدلی. آیا دېرش میلیونه افغانان فاسد دي یا یو ووړ اقلیت فاسد دی؟
تاسې قضاوت وکړئ، دا ملت عظیم ولس دی. دا ملت فاسد ندی، یو اقلیت د دې ملت فاسد دی. علمای کرام د دې افغانستان فاسد نه دي. ځوانان د دې افغانستان فاسد نه دي. مېرمنې فاسدې نه دي. مشران فاسد نه دي. یوه ډله او اقلیت ده، د دې اقلیت باید مخنیوی وشي.
ځکه چې مونږ خدای (ج) ته او نورو انسانانو ته خجالت نشو. دا څه حال دی چی په هر مجلس کې باید هغه خلک چې مونږ ورته نصیحت وکړو، موږ ته نصیحت کوي. اسلام مبین دین زمونږ تګلاره ده.
جناب لوی څارنوال صاحب حضور لري، زمونږ تګلاره ساده ده، اصول او تګلاره چې د اسلام مبین دین کې ده تطبیقو يې او مسله حل ده. له دې نه جامع تر، چوکات شته؟ په غصبي ځمکه باندې لمونځ روا ده؟ وقتې چی عبادت روا نه وي په غصبي ځمکې باندې، دا خلک څنګه غصب کوي. غواړئ چې نومونه یې درکړم، له جومات نه یې نومونه واخلئ، په غصبي ځکمه باندې لمونځ روا نده، که لمونځ روا نه وي، نور معاملات څنګه روا دي؟
ازین جهت باید واضح باشد، آیا ما کدام چیز بیرونی را تطبیق میکنیم، یا تقاضای دل هر افغان را میخواهیم تطبیق کنیم؟
درین مملکت، وقتی که از منبر آواز برخیزد، نبض مملکت خود را تعیین میدهد. اهمیت علمای کرام را در فتوای متفقه دیدید، چهل سال را تغییر داد یانه؟ به همین قوتی که علمای کرام ما موضوع صلح را مطرح کردند، جهان اسلام را قناعت دادند، خواهش من و تقاضای من اینست که حالا در قسمت مبارزه با فساد، آواز رسای خود را بلند نمایند.
او انشاالله تعالی د منبر د اواز په مقابل کې څوک مقاومت نشي کولی.
درین بخش امید است که یک نقطه را علمای کرام تائید کنند که در قسمت فساد و فتنه، خاموشی روا نیست. سکوت در قست فساد و فتنه جفا است، بناً روا نیست. اینجا ما یک مکلفیت داریم، مکلفیت دینی، مکلفیت ملی و یک مکلفیت اسلامی. انشاءالله و تعالی به این طریق پیش میرویم، به سیرت نبوی اشاره کردیم، علمای کرام که مرا نمیشناسند، امید است بفهمند که من یک سال کامل در پنج مدرسه، در هردو فقه، تنها و تنها سیرت نبوی خوانده ام و این وقتی بود که پروفیسوری کامل از امریکا داشتم، تنها میخواستم بفهمم که کتب را مستقیم خوانده نمیتوانیم، باید عنعنۀ که کتاب را تفسیر میکند، سیرت را تفسیر میکند، درک نمائیم. از آن جهت است که به علمای کرام، من یک احترام نهایت خاص قایل هستم، از خاطری که وقتی به زانوی ادب پیش روی شان مینشینید، ساعت بعد از ساعت، کلمه به کلمه، سیرت نبوی را برایتان تفسیر میکند و یک هزار و چند صد سال کار دوام دار علما را برایتان تشریح می کند، درک تغییر میکند. هر روزیکه من به یک تصمیم سخت مواجه باشم، پس به سیرت نبوی مراجعه میکنم. و قرآن شریف راه را آسان می سازد.
په سختو وختو کې بل چاته ځئ. مرګ حتمی دی، هیچا ته ګرنتي نشته چی څو ورځې ده، نو د حضرت عمر بن عبدالعزیر کیسې سره یې ختموم.
حضرت عمر بن عبدالعزیز از کتابت پیسۀ خود را پیدا میکرد، مال بیت المال را نمی گرفت، عید بود، بچه اش آمد گفت که عیدی بده، ولی او پول نداشت، به خزانهدار خود مراجعه کرد، گفت که برای من سه ماه قرض بدهید. او گفت که برایت قرض می دهم ولی به دو شرط. شرط اول اینست که بر من کاغذ بدهید که سه ماه بعد از این تو زنده می باشی؟ شرط دوم اینست که بگو سه ماه بعد امیر المومنین می باشی؟ حضرت عمر بن عبدالعزیر فکر کرد که این دو شرط را پوره کرده نمیتوانم.
یعنی اساس این است که باید در مبارزه با فساد، خداوند “ج” را حاضر و ناظر بدانیم و این باید واضح باشد که در روز آخرت تمام ما، یا از خاطر دست داشتن در حلقهء خبیثه فساد، فتنه و فاجعه جواب خواهیم داد و جانب دوزخ روان میشویم، یا از خاطر حلقۀ نجیبه عدالت، قانونیت و حاکمیت باثبات و خدمت به مردم، تقدیر میشویم و اگر خداوند (ج) لازم دانست، به طرف جنت رهنمایی میشویم. این مسئله، مسئله دارین است، بازهم تشکر میکنم و از همه خواهش میکنم که این مبارزه را که سیرت پیغمبر( ص) است، دوام بدهند.
اسلام در یک جامعه ای بروز کرد که پُر از فساد، فتنه و فاجعه بود، بنابرین از روز اول مسیر واضح بود.
اگر وحی الهی نمیبود، اصلاحطلب نبود، اما پیغام را ببینید که با زبان عربی، به تمام دنیا آمد. به سرخ، سفید، زرد و سیاه. تفکیک نیامد، در روزهای حج بازهم دین مبین اسلام را می بینید که همه مثل گل های یک سبد، همه باهم در عقیدهء واحد، در خانه خدا، در کعبه شریف جمع میشویم و تجدید عهد میکنیم، در این تجدید عهد ضرور است که خدمت به مردم را به اساس عدالت، هدف قرار بدهیم.
تشکر